دختر عزیز مندختر عزیز من، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

آیسان؛ دختر مثل ماه من....

دست زدن آیسان جون

سلام بر عشق خودم آیسان عزیزم . خوبی خوشگل خانوم. وایییی اگه بدونی چقد شیرین و دوست داشتنی شده ... همه عاشقاتتتتتتن. از مادرجون و عمه جون و زن عمو جونها و سپیده و سحر و الهه عزیز گرفته تا مامانی جون و خاله جونا و دوستای مامان جون و... اگه بخوام اسم ببرم باید یه صفحه اسم بنویسم عسلم. خلاصه اینکه دل همه رو بردی ماشالا به جونت. آخه تو خیلییییییییبیییببیییی ماهییی خوشگلم.... بوس این روزا با روروئک حسابی عشق و گردش میکنی. همه جا میگردی و راحت مسیرتو عوض میکنی. کنجکاو شدی در حد تیم ملی!!! همه چیو میخوای بگیری و بکشی . تا جایی هم که بتونی تمام تلاشتو میکنی که همه چیو بخوری از کنترل تلویزیون و نون سر سفره و دست مامان جون گرفته تا پایین پرده  و...
31 فروردين 1395

اولین سفر آیسان جون

جمعه۲۸ ام اسفند ماه ۹۴ساعت ۲ بعدازظهر  ما اولین سفر با دختر خوشگلمون رو شروع کردیم. به سمت تبریز و سراب تا مادرجون و بقیه فامیل دختر گلمو ببینیم. اونا هم که بی صبرانه منتظر دیدن آیسان کوچولو بودن . خلاصه اینکه شنبه ساعت ۴ بعدازظهر رسیدیم خونه مادرجون و بعد از اون همه اومدن اونجا کلی خوشحال بودیم و فرداشم که عید شد و باز همه دور هم. الان که دارم واست مینویسم هنوز ما توی سرابیم و خونه عمو قادر دعوتیم. کوفته های زن عمو که انشالا خدا قسمت کنه و سال بعد نوش جونت کنی عشق مامان. خلاصه که زن عمو مث همیشه کلی شرمندمون کرد. دستت درد نکنه زن عمو منیره جون .   همه خیلی زحمت کشیدن و خداروشکربه ما داره خیلییییی خوش میگذره   وا...
14 فروردين 1395
1